جدول جو
جدول جو

معنی گنبد خوی - جستجوی لغت در جدول جو

گنبد خوی
(گُمْ بَ)
دهی است از دهستان رهال بخش حومه شهرستان خوی که در 7500گزی جنوب باختری خوی و 5500گزی باختر راه شوسۀ خوی به شاهپور واقع شده است. هوای آن معتدل مالاریایی و سکنه اش 50 تن است. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جوراب بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گُمْ بَ دِ)
کنایه از آسمان است. رجوع به گنبد کوز شود
لغت نامه دهخدا
(گُمْ بَ دِ)
کنایه از آسمان است:
میل در سرمه دان نرفته هنوز
بازیی بازکرد گنبد کوز.
نظامی (هفت پیکر چ وحید ص 312).
رجوع به گنبد گوز شود
لغت نامه دهخدا
(گُمْ بَ دِ قَ)
خرابه های واقع بر کنار گرگان رود (مازندران) (ترکمانی). (از جغرافیای شمال ایران ص 452)
لغت نامه دهخدا
(گُمْ بَ دِ کَ)
دهی است از دهستان نصرآباد بخش مرکزی شهرستان قصرشیرین که در 12000گزی جنوب خاوری قصر، کنار راه شوسۀ قصرگیلان واقع شده است. هوای آن گرم و سکنه اش 75 تن است. آب آن از زه آب رود خانه محلی تأمین میشود. محصول آن غلات دیم، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(گَ دَ / دِ خوَ / خُیْ)
با واو معدوله، آنکه عرق بدنش عفن و گنده است. (یادداشت مؤلف). و رجوع به گنده خویی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از گنده خوی
تصویر گنده خوی
آنکه عرق بدنش بد بو باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد خوی
تصویر بد خوی
بد خلق بد خیم ذ زشت خوی تند خو مقابل خوش خوی نیک خوی
فرهنگ لغت هوشیار